در وینِ مه‌آلود قرن نوزدهم، جایی میان کافه‌های روشنفکری و اتاق‌های تاریک روان انسان، دو ذهن استثنایی به هم می‌رسند: یوزف برویر، پزشکی گرفتار در سایه‌ی شک و رنج، و فردریش نیچه، فیلسوفی تنها، زخمی و در مرز فروپاشی.رمان «وقتی نیچه گریست» نوشته‌ی اروین یالوم، داستانی است از درمانی نامتعارف؛ جایی که گفت‌وگو، به نبردی میان اندیشه و احساس بدل می‌شود. این اپیزود، شما را به سفری عمیق درون تاریک‌خانه‌های ذهن می‌برد، جایی که درد، حقیقت و شجاعت در هم می‌تند.در این پادکست، نه‌تنها با فلسفه‌ی نیچه و روان‌کاوی نوپای برویر آشنا می‌شوید، بلکه به پرسش‌هایی ابدی دعوت می‌شوید:آیا می‌توان با رنج، معنا ساخت؟آیا آزادی، رهایی از تعلق است یا پذیرش خویشتن؟و در نهایت… آیا گریستن، نشانه‌ی ضعف است یا شجاعت؟----

"حمایت شما،قدرت ادامه‌ی ماست"ترکیبی از صدا، داستان و موسیقیروایتی از معنای زندگی.Youtube: https://www.youtube.com/@SedayeVazheInstagram: https://instagram.com/sedaye.vazheCastBox: https://tinyurl.com/Sedaye-vazheSpotify: https://open.spotify.com/show/7aoCMNgiY9lE6BTe6NwnfjAmazon: https://music.amazon.co.uk/podcasts/3346a4a9-97dc-4eed-a8c8-924c34f5065a/sedaye-vazhe-%D8%B5%D8%AF%D8%A7%DB%8C-%D9%88%D8%A7%DA%98%D9%87

--

#وقتی_نیچه_گریست #پادکست_ادبی #اروین_یالوم #معنای_زندگی #PhilosophyPodcast#صدای_واژه

در این اپیزود، ورق‌هایی از کتابی را مرور می‌کنیمکه نه‌فقط برای مربیان فوتبال، بلکه برای هر انسانی که می‌خواهد «تأثیرگذار» باشد، ضروری‌ست.کتاب «اصول رهبری» نوشته‌ی سر آلکس فرگوسن،چکیده‌ی سال‌ها تجربه، شکست، تصمیم‌گیری و پیروزی‌ست.او در این کتاب نه از تاکتیک‌های فوتبال،بلکه از جوهره‌ی رهبری می‌گوید:از انضباط، اعتماد، ساختن تیم، مقابله با بحران، و قدرت سکوت.📌 این اپیزود، دعوتی‌ست به شناخت دنیای مردیکه هر لحظه‌اش، کلاس درسی برای مدیران، معلمان، پدران، و همه‌ی آن‌هایی‌ستکه می‌خواهند نه فقط «باشند»، بلکه بسازند.

🔪 *اگر فکر می‌کنی آدم‌ها به‌خاطر فقر، قتل می‌کنن… اشتباه می‌کنی.📖 داستایوفسکی می‌گه جنایت، همیشه با یک فکر شروع می‌شه.یه فکر سرد، منطقی، بی‌احساس...اما مکافات؟مکافات از همون جایی شروع می‌شه که شب‌ها نمی‌تونی بخوابی.در این ویدیو، با راسکلنیکف همراه می‌شیم؛دانشجویی باهوش که تصمیم می‌گیره یک قتل "موجه" انجام بده…اما چیزی که نمی‌دونه اینه که بزرگ‌ترین داور، وجدان خودشه.و وسط این سیاهی، سونیا ایستاده؛دختری که تن‌فروشی می‌کنه تا خانواده‌اش زنده بمونن،اما هنوز ایمان داره،هنوز عاشقانه می‌بخشه،و هنوز حاضرِ بار گناهان یه قاتل رو روی شونه‌هاش بکشه...🎧 اگه فقط یک داستان بخوای که تا عمق وجودت بره،همین یکیه.*با صدای واژه، قدم بذار توی دنیای جنایت… و شاید رستگاری.*